رهاییی

دل نوشته
آخرین مطالب
  • ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۰۱:۲۹ فصل سوم
  • ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۳ تلخ نوشته
  • ۱۰ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۵۰ تکرار !!!
  • ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۳۶ دل نوشته
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۳۷ سردرگمی ...
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۱۶ ماه رجب
  • ۰۲ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۱۹ دل تنگ
  • ۰۱ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۵۱ لوس
  • ۲۹ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۵۴ امید...
  • ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۳۹ دوست داشتن


  • رهاییی

    دل نوشته


    يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۳۰ ب.ظ

    سلام 

    امشب خیلی دلم برات تنگ شده ... 

    دوست داشتم بیاد دیونه بازی های قدیم زنگ میزدم بهت ساعت ها باهم حرف میزدیم ... 

    انگار نه انگار که اتفاق خاصی افتاده انگار نه انگار دوسالی دیگه از هم دور شدیم ..انگار نه انگار عوض شدیم و راهمون از هم دور تر ... 

    و انگار نه انگار که ادم دیگه ای تو زندگیمون باشه ... 

    تو بگی زهرا ...‌من تو دلم ذوق کنم بگم جونم بگو ... تو هم بکی هیچی ... 

    خخ یادش بخیر زنگ میزدی چیپس میخوردی حرص منو در میوردی ... البته تو یه خورده بی معرفت بودی من یه خورده عاشق تر و ساده تر! 

    یاد شبایی دعوا میکردیم من تا صب گریه میکردم صبح چشمام پف کرده ... بعضی موقع ها دعوا میکردیم موقعی همه خواب بودن من میرفتم جلو اینه گریه کردن خودمو نگاه میکردم ..‌خل چل بودیما!!!

    ولی لحظه های باحالی بود دیگه... 

    الان که فک میکنم میبینم چقدر عوض شدم ...و چقدر اون موقع بچه بودم!

    خلاصه اینکه دلم هواتو کرده ... 

    بی معرفت یکم بنویس ... البته اگه میبینی برا زندگیت بده ننویس دیگه من نمیخوام تو این اوضاع منم بشم اتیش معرکه !!! 

    اگه حال داشتی بنویس امشب یه چیزی اخه دلم تنگ شده!

     

    رهایی...

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی